آرام جانم **ایمان**آرام جانم **ایمان**، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی مامان و بابا

شرح ماه 16 زندگی ایمان من

1394/4/8 15:54
نویسنده : مامان فهیمه
613 بازدید
اشتراک گذاری

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش

میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

نفس نازتر از جان چه شد از چشم بدان

دور باد آفت فلک از جان و تنش

16 ماهگیت خیلی بد شروع شد مامانی. به مدت 4 شبانه روز تب کردی بدون هیچ علائم دیگه ای. همه میگفتن احتمالا داره دندون درمیاره.

دکتر نبردمت ولی تو نت که سرچ کردم دیدم تنها مریضی که به تب تو میخوره تب رزوئلاست که نوشته بودن تو فصل بهار پسر بچه های 1 تا 2 سال بهش مبتلا میشن و 3 روز تا یک هفته طول میکشه و دارویی نداره و فقط باید تب کنترل بشه که مبادا زیادی بالا بره و بعد از قطع تب هم دانه های قرمزی روی پوست نمایان میشه و بعد از دو روز خود بخود محو میشه.

که دقیقا هم همینا شد چون بعد قطع شدن تبت روی شکم و پیشونیت دانه های ریز قرمزی نمایان شد و بعد یک روزم محو شد. یک هفته بعدشم دندون هفتمت (دندون سوم فک پایین) جوونه زد.

روزای سختی بود هر شب بالا سرت بیدار بودمو پاشویت میکردم که مبادا تبت بالا بره. عزیزکم تو هم انگشت کوچولوتو میزدی به آبو بعد می مکیدی و ملچ مولوچ راه مینداختی عین همیشه. تو اون بیحالی هم ول کن نبودی.

این تب باعث شده بود خیلی بی اشتها بشی که بیحالی رو به دنبال داشت برات. منم غذاهای مقوی و متنوع واست میپختم بلکه یکیشو بخوری لااقل که دریغ از یک قاشق.غمگین

آخر سر تصمیم گرفتم تنقلاتی که دوست داری جلوت بذارم چون بهتر از هیچی نخوردنت بود مثل اسمارتیز، چوب شور، مسقطی خودم پز، ژله

 

اینقد ناراحت بودم بخاطر مریضی و بیحالیت یه روز غروب که بابایی داشت میرفت خرید مام باهاش رفتیم که بلکه حال و هوات عوض بشه. برات یکمم خرید کردم. سی دی ما با نینی 5 که کارتوناشو دوست داری مخصوصا گوگولوها، سی دی خاله ستاره که نمیدونستم صوتیهخجالت، کتاب مقوایی نینی کوچولو که همش میاریش برات بخونم ولی تا دو صفحه میخونم حوصلت سر میرهخندونک، کتاب حمام حیوانات واسه تو و وسایل نقلیه اش واسه ماهان، با یه کلاه خوشگل.

کتاب حمامت عکس گوسفند و گاو داره، هی بهت نشون میدمو صداشونو واست درمیارم که یاد بگیری بَع و مُو

اونوخت تو عکس گوسفنده رو نشون میدی میگی: بَـــــــــــــــــــــــع (چون تو حیاط بابابزرگ دیدیش خوب بلدی)

عکس گاوه رو نشون میدی و میگی: مَــــــــــعخندونک

خووووب و اما بعد خوب شدنت من رفتم آرایشگاه دوستم ساراجون که با دیدن موهای تو تصمیم گرفت برات مرتبشون کنه و این شد اولین اصلاح شازده کوچولوی من. ان شاءا... اصلاح دومادیت مامانی.محبت

البته با دیدن عکسات فک نکنی همینجوری خوشگل و شیک نشستی تا موهاتو کوتاه کنیم. اینجا تازه اولشهخسته

قبل از عملخندونک

بعد از عملبوس

البته فقط اجازه دادم یکم مرتبش کنه و خیلی کوتاهش نکرد. چون مامانی عااااااشق موهای فردارته.محبت

فردای اصلاحتم پیش به سوی وطنخندونک با لباس جدیدت که هر کی میبینه میپرسه از کجا خریدین؟

چون اون هلی کوپتر رو لباست با حرکتت روشن میشه.

اینجا خونه پدربزرگ پدریته و اسباب بازیای سما دختر عمه تو صاحاب شدی. البته خودش نیست وگرنه بعید بود بتونی اینقد راحت باهاشون بازی کنی.

 

و اماااااا ماجراهای خونه بابای من:

راننده ماهان و شاگردش ایمان با لباسای مامان بزرگ دوز

 

بالکن خونه که بسی بدعادتت کرده و تو خونه خودمونم انتظار داری بغلت کنمو ساعتها وایسم تو بالکن تا بیرونو تماشا کنی آخه حفاظ بالکن ما بتونیه مامانی.

سنگریزه های محبوب ایمان

تجربه حسی نو

هوا گرم شده و آب تنی میچسبه، فصل برداشته و باواجون از سر زمین اومده،یه بطری آب یخ هم دستشه که تو فک میکنی نوشابه است.

ما که گفتیم سرده مامانی

میز خاله شیما که همه بچه ها عاشقشن بس که خرت و پرت رنگی زیاد داره

بیلچه و خاک انداز سرگرمیهای جدید وروجک شیطونم

تاب تاب عباسی...

ایمانو بوته توت فرنگی

 

سنگریزه های محبوبت پاش به خونه خودمونم رسید، همیشه یکی ازونا تو مشتت بود و هر جای خونه میرفتی با خودت میبردیش جوری شده بود که منو باباییت صدای آخ و اوخمون بلند بود همش بس که سنگارو کف زمین پخش کردی بودی. تازه دیگه شروع کرده بودی به خط انداختن رو دیوارا و ضربه زدن به میز شیشه ای ال سی دی و ... که مجبور شدم جمعشون کنم.

بازی در پارکینگ

استقلال طلبی و شروع من من گفتنای گل پسرم

با گرم شدن هوا تا فرصت کنیم میبریمت بیرون که حال و هوات عوض شه مامانی.

فضای سبز جلوی خونمون: اینجا بچه های کوچیک دوره ات میکنن

پارک شهر گرگان

نهارخوران گرگان

عاشق سرسره شدی اینجا، آخرشم با گریه از سرسره جدات کردیم هر چی بازی میکردی خسته نمیشدی، اینقد تبحر پیدا کردی که سرسره نوردی هم کردیخندونک

 

ایمانو لپتاپ نگون بخت ما

 

پسر کوچولوی من از آخر تابستون پارسال کالسکه شو ندیده بود، وقتی با کالسکه بردیمش بیرون از ذوق فراوون بدون دلیل با قهقهه میخندید، بعدم تو خونه به عنوان صندلی غذا استفاده میکردم تا در نره و خودشم باهاش سرگرم میشد.

بدون شرح...

 

خواب ناز فرشته کوچولوی من

 

 

پسندها (1)

نظرات (4)

مسئول سایت نی نی عکس
9 تیر 94 13:38
سلام مامان مهربون عکس کوچولوتونوو برای نی نی عکس بفرستید تا جایزه بگیره و کلی خوشحال شه. http://www.niniaxs.ir اگه مایل به تبادل لینک هم هستی لینکمون رو توی وبلاگتون قرار بدید و به ما بگید به قید قرعه به مامان های فعال و معرفی کننده سایتمون جایزه میدیم
مامان فدیا
10 تیر 94 9:58
عکساش خیلی قشنگ بودن و کلی ماجرا توش بود اول اینکه منم عشق موهای ادرینم و تا حالا کوتاهشون نکردم که دیگه باید یکم مرتب بشه اخه همه میگن شبیه برزیلیا شده دوم اینکه ادرین عاشق اب مثل ایمان کوچولو و اینکه دیگه استقلال داشته باشه و سوم اون ماشین زرد که مثل کامیون چقدر خوشگله و در اخر من با اجازه لینکتون کردم
مامان فهیمه
پاسخ
مامان فدیای عزیز چشاتون خوشگل میبینه قابل نداره ماشینه منم خلی وقت پیش لینکتون کرده بودم
یک مامان
16 تیر 94 15:10
سلام.گروهی داریم به اسم تجربیات مامانا که از مامانایی تشکیل شده که بچه کوچیک دارن و به هم کمک میکنن و با هم تبادل نظر دارن.دوست داشتید تشریف بیارین https://telegram.me/joinchat/0687f60f01e406ce0d804686a9eb7723
مامان شیما
2 مرداد 94 0:00
به به چ پست پر و پیمونیییییی ای جاااانم مبارک باشه موهای پسری رو کوتاه کردین، ایشاله اصلاح دومادیش