روز مادر مبارک (البته با تاخیر یک هفته ای)
وقتی به خودت میای و میبینی یه ساعته به جای ترانه مورد علاقت، داری آهنگ باب اسفنجی رو زمزمه میکنی...
یعنی مادر شدی!
وقتی سهم تو از شور ترشی سر سفره، هویج میشه...
یعنی مادر شدی!
وقتی شجاع میشی و با دمپایی تو سر سوسک میزنی و میگی: "دیدی ترس نداشت!!"
یعنی مادر شدی!
وقتی خوابت میاد ولی بیدار میشینی تا کودک تب دارت تشنج نکنه...
یعنی مادر شدی!
وقتی تلویزیون خونه همیشه داره کارتون پخش میکنه...
یعنی مادر شدی!
وقتی میری بیرون تا برا خودت لباس واجب و مورد نیازتو بخری اما بازم جلوی لباس بچه فروشی طاقت نمیاریو میری داخل و با چندتا لباس بچگونه خوشگل تو دستت، فقط کرایه تاکسی ته جیبت و یه لبخند رضایت آمیز به لبت میای بیرون...
یعنی مادر شدی!
و هزارو یک وقتی های دیگر...
این لحظات شیرین مادر بود رو می ستایم.
دلنوشته هایم با تک شاهزاده سرزمین قلبم ایمان:
پسر کوچولوی مامان...
میدانم زمانی که این متن را میخوانی برای خودت مردی شده ای...
روزی از روزها مرا پیر و فرتوت خواهی دید ...
و کارهایم را غیر منطقی !!
در آن وقت به من کمی وقت بده و صبر کن
تا مرا بفهمی ...
هنگامی که دستم میلرزد و غذایم بر روی لباسم میریزد،
هنگامی که از پوشیدن لباسم ناتوانم ،
صبر کن
و سالهایی را به یاد آور که کارهایی که امروز نمیتوانم انجام دهم،
به تو یاد میدادم ....
اگر دیگر جوان و زیبا نیستم ؛
مرا ملامت نکن و کودکی ات را به یاد آور
که تلاش میکردم تو را زیبا و خوشبو کنم ...
اگر دیگر نسل شما را نمیفهمم به من نخند !
ولی تو گوش و چشم من برای آنچه نمیفهمم باش ...
مادرت را ببوس، تا به گریه بیفتد. وقتی گریه افتاد، خودت هم به گریه می افتی. آن وقت کارت روی غلتک می افتد و همه درهایی را که به روی خود بسته ای، خدا باز می کند.
یادت باشد
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری!
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو، دلواپسی!
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری!.
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد!
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود!
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن...
.: آرام جانم **ایمان** تا این لحظه ، 1 سال و 2 ماه سن دارد :.